چکیده:نوشتار پیش روی، نقد و بررسی برگردان انواع افعال ماضی از نظر زمانی در پنج ترجمه قرآن می باشد. روشی را که نگارنده برای این امر برگزیده، تحقيق همراه با مقایسه است. زیرا با کنار هم قرار دادن چند ترجمه علاوه بر اینکه حساسیتی روی شخصیت مترجم به وجود نميآيد، در نمایاندن ترجمه دقیقتر نيز مؤثر است. افزون بر این، با گزینش نقطههای قوت و زیبایی هر يك، میتوان در ايجاد برگردانی صحيح و زیبا كمك كرد.
کلید واژهها: فعل/ ماضی ساده/ ماضی بعید/ ماضی استمراری/ ماضی نقلی
* دانشجوي كارشناسي ارشد علوم قرآن و حدیث
زبان، یکی از استعدادهای شگفت انگیز و درخشان بشر است؛ زیرا در ميان آفريدگان، انسان تنها موجودی است که زبان ملفوظ دارد و ميتواند بدین وسیله افکار و عواطف خود را به دقت به دیگران انتقال دهد. بنابراین، زبان مهمترین وسیله ارتباط بین مردم و بزرگترین عامل تشکیل اجتماعات و فرهنگ و تمدن و علم و هنر است. از اینرو از دیر باز مورد بررسی پژوهشگران بوده و قواعد آن به وسیله دستور نویسان مورد مطالعه قرار گرفته است. از آنجا که هر زبان برای انتقال معانی و مفاهیم، ساختار ویژه خود را دارد، این ساختار متناسب با فهم عرفی اهل آن زبان شکل ميگیرد و بدیهی است در برگردان هر متنی از زبان مبدأ به زبان مقصد، لحاظ نمودن این ویژگیها بر مترجم ضرورت دارد. دکتر شکیب در این زمینه چنین مينگارد:
«شناخت بنای صرفی و قوانین آن و تصریف کلمات و آنچه که باعث تغییر در کلمات ميشود، و همچنین معنای جدیدی که به واسطه آن تغییر پیدا ميشود، از ضروریاتی است که مترجم باید آن را خوب بداند.» (شكيب انصاري،/32)
برخی دیگر بر این باورند که دانستن معنای تک تک کلمات و تعبیرات منجر به درک کلی متن نميشود مگر آنکه مترجم دستور زبان آن متن را بداند. (فاتحی نژاد،/5)
هر چند نميتوان چارچوب معین و ثابتی برای ترجمه، همچون قواعد صرف و نحو تدارک دید؛ اما برخی اصول ابتدایی آن را تا آنجا که بيرون از دایره ذوق و هنر است، ميتوان منظم و قانونمند ساخت. از اینرو نگارنده در نوشتار حاضر کوشیده تا صرفاً پارهای از برگردانهای انواع افعال ماضی در زبان قرآن را، با شرایط زبان فارسی در پنج ترجمه قرآن سنجیده و مجموعهای از الگوهای مناسب را در ترجمه برخی از روشهای زبان قرآن ارائه دهد.
فعل: فعل در لغت به انجام کار گفته ميشود. (ابن منظور،/ ذیل ماده فعل)؛ امّا در اصطلاح (از نظر ساختار صرفی) عبارت است از: کلمهای که انجام گرفتن کاری یا بودن و یا داشتن و یا پذیرفتن حالتی را در زمان گذشته و حال و آینده ميرساند. (احمدی گیوی،/2)
همان گونه که از تعریف به دست ميآيد، زمان یکی از ويژگيهای فعل است؛ زیرا فعل در یکی از سه زمان گذشته، حال یا آینده رخ ميدهد.
در زبان فارسی فعل ماضی از نظر زمانی به اقسام مختلفی مانند بعید، استمراری، التزامي و... تقسیم ميشود. در زبان عربی معادل معناییِ هر یک از افعال مذکور وجود دارد، امّا به عناوین استمراری، بعید، التزامي و... شناخته شده نیستند. در ادامه، برخی از قالبهای این افعال را که در قرآن به کار رفته، مورد بررسی قرار ميدهیم.
1. فعل ماضی ساده: ماضی ساده در زبان فارسی، فعلی است كه انجام گرفتن کاری یا بودن حالتی را در زمان گذشته به طور مطلق و بی توجّه به نزدیکی و دوری زمان و بی مفهوم استمرار و تکرار و التزام و جز آن ميرساند. (همان،/90)؛ این فعل، با ماضیِ عربی منطبق است. (معروف،/ 166)؛ معادل ساختاری ماضی منفی در زبان عربی به دو صورت 1- «ما» نافیه + فعل ماضی، 2- لَمْ + مضارعِ همان فعل است. (همان،/ 167)
دو روش ياد شده در قرآن به کار رفته است، اما مترجمان در برخی موارد از تشخیص درست چنین مواردی باز ماندهاند که در ادامه به بررسی چگونگي ترجمه مترجمان از نوع دوم فعل ماضی ساده منفی خواهیم پرداخت.
(... قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن ...)(بقره/260)
1- شاهین: ...گفت: آیا تو ایمان نیاوردهای؟ ...
2- صفارزاده: ... گفت: مگر ايمان نياوردهاى؟...
3- مجتبوی: ... گفت: مگر باور ندارى؟...
4- معزّی: ... گفت: مگر ايمان نياوردى؟ ...
5- فولادوند: ... فرمود: «مگر ايمان نياوردهاى؟» ...
نقد: فعل(تُؤْمِن)مضارع مجزوم ميباشد (صافی،3/140) و مضارع مجزوم معنای ماضی ميدهد (معروف،/ 167)، از میان مترجمان به جز آقای مجتبوی که فعل(تُؤْمِن)را به صورت مضارع ترجمه کرده، بقیه مترجمان به این نکته پایبند بودهاند.
(أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ ...)(بقره/243)
1- شاهین: آیا ندیدی آنان را که از ترس مرگ از شهرهای خویش خارج شدند؟ ...
2- صفارزاده: [اى پيامبر] آيا جماعتى را كه از ترس مرگ شهر و ديار خود را ترك كرده بودند در نظر آوردهاى؟....
3- مجتبوی: آيا ننگريستى به آن هزاران تن كه از بيم مرگ از خانههاى خود بيرون رفتند؟...
4- معزّی: آيا نديدى آنان را كه برون شدند از كشور خود...
5- فولادوند: آيا از [حال] كسانى كه از بيم مرگ از خانههاى خود خارج شدند، و هزاران تن بودند، خبر نيافتى؟...
نقد: فعل(تَرَ)مضارع مجزوم ميباشد (صافی،2/ 514)، و مضارع مجزوم معنای ماضی ميدهد (معروف، /167)؛ همه مترجمان متوجه این نکته بودهاند و فعل مضارع را به صورت ماضی ترجمه کردهاند، با این تفاوت که خانم صفارزاده آن را به صورت ماضی مثبت ترجمه کرده که صحیح نیست، بلکه ميبایست به صورت ماضی منفی ترجمه ميکرد.
2. ماضی بعید: در زبان فارسی، فعلی است که انجام گرفتن کاری یا وقوع امری را در زمان گذشته دور ميرساند و اغلب از نظر زمان مقدم بر فعل دیگری است. (احمدی گیوی،/ 143) معادل ساختاری آن در زبان عربی به دو صورت1- فعل ناقصه «کانَ» به مقتضای صیغه + «قَدْ» + ماضیِ فعل مورد نظر. 2- فعل ماضی + فاعل و یا مفعول معرفه + واو حالیه + قَدْ + ماضیِ فعلِ مورد نظر است. (معروف،/170)
همچنین معادل ساختاري ماضي منفي بعيد، در زبان عربي به چهار صورت زير است (همان،/ 171):
1- «ما» نافیه + کان+ ماضی همان فعل.
2- «لَمْ» + یکون+ ماضی همان فعل.
3- «لَمْ» + یکاد + مضارع همان فعل+ حتّی+ فعل بعدی.
4- «ما» نافیه + کاد+ مضارع همان فعل + حتّی + فعل بعدی.
برخی از روشهای فوق در قرآن به کار گرفته شده است که متأسفانه عدم آشنایی برخي مترجمان با روشهای فوق، منجر به ارائه ترجمهای ناصحیح از اینگونه آیات شده است.
(... إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالأحْقَافِ وَقَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِه ...)(احقاف/21)
1- شاهین: ...قوم خود را در احقاف بیم داد در حالیکه پیش از او و بعد از او بیم دهندگانی آمده بودند...
2- صفارزاده: ... آنگاه كه قومش را در ديار (احقاف) پند و هشدار داد و البتّه پيامبران زيادى قبل از او به هدايت آن قوم ارسال شده بودند...
3- مجتبوی: ... آنگاه كه قوم خود را در سرزمين احقاف بيم مىداد- و پيش از او و پس از او بيمكنندگان بگذشتند-...
4- معزّی: ...گاهى كه ترسانيد قومش را در احقاف و هر آينه گذشته بودند ترسانندگان از پيش رويش و از پشت سرش...
5- فولادوند: ... آن گاه كه قوم خويش را در ريگستان بيم داد- در حالى كه پيش از او و پس از او [نيز] قطعاً هشدار دهندگانى گذشته بودند-...
نقد: در آیه فوق روش (فعل ماضی + فاعل و یا مفعول معرفه + واو حالیه + قد + ماضی فعل مورد نظر) به کار رفته است، در این روش فعل مورد نظر، از نظر زمانی، معادل با فعل ماضی بعید در زبان فارسی ميباشد. (معروف،/170)، بنابراین مترجمان باید فعل(وَقَدْ خَلَت)را به صورت ماضی بعید ترجمه نمایند. از میان مترجمان به جز آقای مجتبوی، بقیه از فعل ماضی بعید برای ترجمه(وَقَدْ خَلَت)استفاده کردهاند که بیانگر توجه ایشان به ساختار زبان عربی و فارسی ميباشد.
(وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمًا)(طه/111)
1- شاهین: و برای خداوند زنده پاینده، چهرهها خوار شدند. و بی گمان آن کس که (بار) ستم بر دوش کشید زیانکار گردید.
2- صفارزاده: و چهرهها در برابر آن (يگانه زنده ابدى) فرو افتاده و شرمندهاند و مسلّماً آن كسانى كه بار گناه كفر و ستم بر دوش كشيدند مأيوس و نااميد خواهند بود.
3- مجتبوی: و چهرهها در برابر خداى زنده پاينده خوار و فروتن باشند و هر كه بار ستم برداشت بىگمان تهيدست و نوميد گردد.
4- معزّی: و خوار شدند چهرهها براى خداى زنده پاينده و همانا زيانكار شد آنكه برداشت ستمى را.
5- فولادوند: و چهرهها براى آن [خداى] زنده پاينده خضوع مىكنند، و آن كس كه ظلمى بر دوش دارد نوميد مىماند.
نقد: در اين آیه روش (فعل ماضی + فاعل و یا مفعول معرفه + واو حالیه + قد + ماضی فعل مورد نظر) به کار رفته است، در این روش فعل مورد نظر، از نظر زمانی، معادل با فعل ماضی بعید در زبان فارسی ميباشد. (همان،/170) بنابراین مترجمان باید فعل(قَدْ خَاب)را به صورت ماضی بعید ترجمه نمایند. اما هیچ یک از مترجمان به اين نكته كه فعل(قَدْ خَاب)از نظر زمانی معادل ماضی بعید است توجه نكرده و از اين رو آن را به نحو شایسته ترجمه نكردهاند. ترجمه پیشنهادی برای(قَدْ خَابَ)چنین ميباشد: «... در حالیکه ناامید بود...»
(... لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْل ...)(انعام/158)
1- شاهین: ... آن کس که پیش از آن ایمان نیاورده...
2- صفارزاده: ... براى آنان كه پيش از آن ايمان نياورده...
3- مجتبوی: ... هيچ كس را كه پيش از آن ايمان نياورده...
4- معزّی: ... سود ندهد كسى را ايمان آوردنش اگر ايمان نياورده است...
5- فولادوند: ... كسى كه قبلاً ايمان نياورده...
نقد: در آیه فوق روش («لَمْ» + یکون+ ماضی همان فعل) به کار رفته است، و در این روش فعل مورد نظر، از نظر زمانی، معادل با فعل ماضی بعید در زبان فارسی ميباشد. (همان،/170) بنابراین مترجمان باید فعل(آمَنَتْ)را به صورت ماضی بعید ترجمه نمایند. اما هیچ یک از مترجمان نتوانسته است این فعل را که از نظر زمانی معادل ماضی بعید است، تشخیص دهد و آن را به نحو شایسته ترجمه کند، بنابراین ترجمه پیشنهادی برای(آمَنَتْ)چنین ميباشد: «...آن کس که پیش از آن ایمان نیاورده بود...»
3. ماضی استمراری: در زبان فارسی، فعلی است که بر انجام گرفتن کاری یا وقوع امری در زمان گذشته، همراه مفهوم ادامه، عادت، تکرار، آرزو، لزوم، شرط و جزای شرط و جز آنها دلالت ميکند. (احمدی گیوی،/ 98) مانند: کارگر خاک را غربال ميکرد. معادل معنایی ماضی استمراری در عربی به چهار صورت زير ميباشد (معروف،/ 174):
1- کانَ (یا) عادَ + مضارع همان فعل.
2- «لَو» + فعل شرط و جواب شرط.
3- فعل ماضی + فاعل (و یا) مفعولِ (معرفه) + (واو) حالیه + مبتدا + خبر(فعل مضارع).
4- فعل ماضی + فاعل (و یا) مفعولِ (نکره) + جمله وصفیهای که فعلش مضارع باشد.
معادل معنایی ماضی استمراری منفی در عربی به چهار يا پنج صورت زير ميباشد (همان،/175):
1- ماکانَ + مضارع همان فعل. 2- ما کانَ + لام جحود+ مضارع منصوب همان فعل. 3- کانَ + لا+ مضارع همان فعل. 4- لم + یکون+ مضارع همان فعل. 5- لم + یعود + مضارع همان فعل.
برخی از روشهای فوق در قرآن به کار گرفته شده که در ادامه به برخی از این موارد اشاره خواهد شد.
(... تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا ...)(ابراهیم/10)
1- شاهین: ... ميخواهید که ما را از آنچه پدرانمان ستایش ميکردند باز دارید...
2- صفارزاده: ... مىخواهيد ما را از آنچه پدرانمان مىپرستيدند منصرف كنيد...
3- مجتبوی: ... مىخواهيد ما را از آنچه پدرانمان مىپرستيدند باز داريد...
4- معزّی: ... خواهيد كه بازداريد ما را از آنچه مىپرستيدند پدران ما...
5- فولادوند: ... مىخواهيد ما را از آنچه پدرانمان مىپرستيدند باز داريد...
نقد: در آیه فوق روش (کان + مضارع فعل مورد نظر) به کار رفته است، و در این روش فعل مورد نظر، از نظر زمانی، معادل با فعل ماضی استمراری در زبان فارسی ميباشد. (همان،/174) بنابراین مترجمان باید فعل(يَعْبُدُ)را به صورت ماضی استمراری ترجمه نمایند كه این نکته، در همه ترجمههاي بالا لحاظ شده است.
(... وَكَانَ وَرَاءَهُمْ مَلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا)(کهف/79)
1- شاهین: چون از مقابلشان پادشاهی ميآمد که به ستم هر کشتی(سالمی)را (بزور) ميگرفت.
2- صفارزاده: تا توسّط پادشاه ستمگرى كه اموال مردم را غصب مىكند تصرّف نشود.
3- مجتبوی: زيرا در پيش راهشان پادشاهى بود كه هر كشتى را به ناروا و ستم مىگرفت.
4- معزّی: و بود پشت سر ايشان پادشاهى كه مىگرفت هر كشتى را به ستم (بيگارى).
5- فولادوند: [چرا كه] پيشاپيش آنان پادشاهى بود كه هر كشتى [درستى] را به زور مىگرفت.
نقد: در آیه فوق روش (کان + مضارع فعل مورد نظر) به کار رفته است، در این روش فعل مورد نظر، از نظر زمانی، معادل با فعل ماضی استمراری در زبان فارسی ميباشد. (همان،/ 174) بنابراین مترجمان باید فعل(يَأْخُذُ)را به صورت ماضی استمراری ترجمه نمایند. از میان مترجمان به جز خانم صفارزاده که به این نکته توجه نداشته، ديگر مترجمان برای ترجمه «یأخذ» از فعل ماضی استمراری استفاده کردهاند که بیانگر توجه ایشان به ساختار زبان عربی و فارسی ميباشد. امّا در ترجمه آقایان مجتبوی، معزّی و فولادوند، از فعل «بود» استفاده شده و داخل در کروشه قرار نگرفته و بیانگر این است که آنان فعل مضارع را به تنهایی به معنای ماضی استمراری گرفتهاند. حال آنکه معنای ماضی استمراری به همراه فعل «کان» به دست ميآید و نیازی به ترجمه فعل «کان» نميباشد؛ بنابراین ترجمه آقای شاهین از همه ترجمهها در این مورد بهتر ميباشد.
(مَنْ كانَ يَظُنُّ ...) (حج/15)
1- شاهین: آن کس که پندارد...
2- صفارزاده: كسى كه فكر مىكند...
3- مجتبوی: هر كه مىپندارد...
4- معزّی: آن كو مىپندارد...
5- فولادوند: هر كه مىپندارد...
نقد: در آیه فوق روش (کان + مضارع فعل مورد نظر) به کار رفته است. در این روش فعل مورد نظر، از نظر زمانی، معادل با فعل ماضی استمراری در زبان فارسی ميباشد. (همان،/ 174) بنابراین مترجمان باید فعل(يَظُنُّ)را به صورت ماضی استمراری ترجمه نمایند، این نکته مورد توجه هیچ یک از مترجمان واقع نشده است؛ زیرا ایشان در ترجمه(يَظُنُّ)از فعل مضارع استفاده نمودهاند که بیانگر عدم توجه ایشان به ساختار زبان عربی و فارسی ميباشد، حال آنکه معنای آیه چنین است: «هر که ميپنداشت....»
(وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِنَ الإنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا) (جن/6)
1- شاهین: و اینکه مردانی از آدمیان به مردانی از جنیان پناه ميبردند و بر سرکشی آنان ميافزودند.
2- صفارزاده: همانا مردانى از ميان آدميان به مردانى از جنّيان پناه مىبردند و با اين خودسپردن به جن [به جاى خداوند] بر تكبّر و گردنكشى جنّيان افزودند
3- مجتبوی: و همانا مردانى از آدميان به مردانى از پريان پناه مىبردند، پس بر سركشى و گناهكارى آنان (پريان) افزودند.
4- معزّی: آنكه بودند مردانى از آدميان پناه مىبردند به مردانى از پريان پس بيفزودندشان گناه.
5- فولادوند: و مردانى از آدميان به مردانى از جن پناه مىبردند و بر سركشى آنها مىافزودند.
نقد: در آیه فوق روش (کان + مضارع فعل مورد نظر) به کار رفته است، در این روش فعل مورد نظر، از نظر زمانی، معادل با فعل ماضی استمراری در زبان فارسی ميباشد. (همان،/ 174) بنابراین مترجمان باید فعل(يَعُوذُون)را به صورت ماضی استمراری ترجمه نمایند، این نکته در تمامي ترجمههای فوق لحاظ شده است و در ترجمه(يَعُوذُون)از فعل ماضی استمراری استفاده نمودهاند. در اين ميان تنها آقای معزّی، فعل «کان» را در ترجمه خود انعکاس داده که نیازی به ترجمه «کان» نميباشد.
(...لَوِ اسْتَطَعْنا لَخَرَجْنا مَعَكُم...)(توبه/42)
1- شاهین: ... اگر ميتوانستیم با شما کوچ ميکردیم...
2- صفارزاده: ... اگر امكانات داشتيم حتماً با شما در جنگ شركت مىكرديم...
3- مجتبوی: ... اگر مىتوانستيم- توشه راه و ساز و برگ داشتيم- با شما بيرون مىشديم...
4- معزّی: ... اگر مىتوانستيم مىآمديم با شما...
5- فولادوند: ... اگر مىتوانستيم حتماً با شما بيرون مىآمديم...
نقد: (اسْتَطَعْنا)فعل شرط و(لَخَرَجْنا)جواب شرط ميباشد. (درویش،4/104) بنابراین در آیه فوق روش (لو + فعل شرط و جواب شرط) به کار رفته است که هر دو فعل ميبایست به صورت ماضی استمراری ترجمه شود. (معروف،/ 174) این نکته در تماميترجمههای فوق لحاظ شده است. از اين رو در ترجمه (اسْتَطَعْنا)و(لَخَرَجْنا)از فعل ماضی استمراری استفاده نمودهاند که بیانگر توجه آنان به ساختار زبان عربی و فارسی ميباشد. اما تنها خانم صفارزاده فعل(اسْتَطَعْنا)را به صورت ماضی ساده ترجمه نموده است که از دقت کمتری نسبت به دیگر ترجمهها برخوردار است.
(... لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرارًا...)(کهف/18)
1- شاهین: ...اگر بر آنان خبر ميیافتی البته فرارکنان از آنان روی ميگرداندی...
2- صفارزاده: ...اگرآن را مىديدى وجودت از ترس لبريز مىشد و بىاختيار پا به فرار مىگذاشتى...
3- مجتبوی: ... اگر بر ايشان ديدهور مىگشتى هر آينه به آنها پشت كرده مىگريختى...
4- معزّی: ... اگر سر مىكشيدى بر آنان همانا پشت مىكردى از ايشان گريزان...
5- فولادوند: ... اگر بر حال آنان اطلاع مىيافتى، گريزان روى از آنها بر مىتافتى...
نقد:(اطَّلَعْتَ)فعل شرط و(لَوَلَّيْتَ)جواب شرط ميباشد. (دعاس، 2/ 212) بنابراین در اين آیه روش (لو + فعل شرط و جواب شرط) به کار رفته است که هر دو فعل ميبایست به صورت ماضی استمراری ترجمه شود. (معروف،/ 174) این نکته در تماميترجمههای فوق لحاظ شده است از اين رو در ترجمه(اطَّلَعْتَ) و(لَوَلَّيْتَ)از فعل ماضی استمراری بهره بردهاند. هر چند که تنها آقای مجتبوی فعل(لَوَلَّيْتَ)را به صورت ماضی نقلی سوم شخص ترجمه نموده است که از دقّت کمتری نسبت به دیگر ترجمهها برخوردار است.
(... وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُون)(بقره/50)
1- شاهین: ... و آل فرعون را در آن غرق کردیم و شما (این رویدادها) را ميدیدید
2- صفارزاده: ... و فرعونيان را [كه در تعقيب شما بودند] در دريا غرق ساختيم در حالى كه شما منظره [غرق شدن آنها را كه نتيجه غضب خداوند بر قوم ستمكار بود] تماشا مىكرديد .
3- مجتبوی: ... و فرعونيان را غرق كرديم و شما مىنگريستيد.
4- معزّی: ... غرق نموديم آل فرعون را حالى كه بوديد نگران.
5- فولادوند: ... و فرعونيان را- در حالى كه شما نظاره مىكرديد- غرق كرديم.
نقد: در آیه فوق روش (فعل ماضی + فاعل (ویا) مفعولِ (معرفه) + (واو) حالیه + مبتدا + خبر(فعل مضارع) به کار رفته است، و هر گاه چنین روشی در جمله عربی به کار رود، در ترجمه فعل مضارع به زبان فارسی ميبایست از فعل ماضی استمراری استفاده نمود. (همان) از میان مترجمان به جز آقای معزّی، ديگر مترجمان فعل(تَنْظُرُون)را از نظر زمانی به صورت ماضی استمراری ترجمه کردهاند که بیانگر توجه آنان به ساختار زبان عربی و فارسی ميباشد.
(... وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُون)(زمر/47)
1- شاهین: ... و از سوی خداوند برای آنان آنچه که گمان نميکردند نمایان شود.
2- صفارزاده: ... و در آن روز مظاهرى از قدرت پروردگار بر آنها پديدار مىشود كه گمانش را نداشتند.
3- مجتبوی: ... و از جانب خدا براى آنان آنچه گمان نمىبردند پديدار شود.
4- معزی: ... و پديدار شود براى ايشان از خدا آنچه را نبودند كه به شمار آرند.
5- فولادوند: ... و آنچه تصوّر [ش را] نمىكردند، از جانب خدا برايشان آشكار مىگردد.
نقد: در آیه فوق روش (لم + یکون+ مضارع فعل مورد نظر) به کار رفته است، و هر گاه چنین روشی در جمله عربی به کار رود، در ترجمه فعل مضارع ميبایست از فعل ماضی استمراری منفی استفاده نمود. (همان،/ 175) این نکته در ترجمه شاهین، مجتبوی و فولادوند لحاظ شده است و در ترجمه(يَحْتَسِبُون)از فعل ماضی استمراری منفی استفاده نمودهاند. اما آقای معزی آن را به صورت مضارع و خانم صفارزاده به صورت ماضی ساده ترجمه نمودهاند که مطابق با قواعد ساختاری دو زبان نميباشد.
(... وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُون)(بقره/151)
1- شاهین:...و آنچه را که نميدانستید به شما تعلیم دهد.
2- صفارزاده:... و آنچه را نمىدانستيد به شما ياد دهد.
3- مجتبوی:... و آنچه نمىدانستيد به شما مىآموزد.
4- معزّی:... و مىآموزد شما را آنچه نبوديد بدانيد.
5- فولادوند:...و آنچه را نمىدانستيد به شما ياد مىدهد.
نقد: در آیه بالا روش (لم + یکون+ مضارع فعل مورد نظر) به کار رفته است، و هر گاه چنین روشی در جمله عربی به کار رود، در ترجمه فعل مضارع ميبایست از فعل ماضی استمراری منفی استفاده نمود. (همان،/ 175) از میان مترجمان به جز آقای معزّی بقیه مترجمان فعل(تَعْلَمُون)را از نظر زمانی به صورت ماضی استمراری ترجمه کردهاند که بیانگر توجه آنان به ساختار زبان عربی و فارسی ميباشد. اما آقای معزّی آن را به صورت مضارع ترجمه نموده است که مطابق با قواعد ساختاری دو زبان نميباشد.
4. ماضی نقلی: در زبان فارسی، فعلی است که بر وقوع کار یا حالتی که کاملاً گذشته باشد دلالت ميكند یعنی در گذشته، آغاز و پایان یافته باشد. (احمدی گیوی،/ 126) مانند: راننده پنجاه کیلومتر از راه را پیموده است. معادل معنایی ماضی نقلی در عربی به دو صورت زير است: 1- قَد + ماضی فعلِ مورد نظر. 2- طالَما، کَنزُما، قَلَّما+ ماضیِ فعل مورد نظر. (معروف،/ 179)
(...وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا)(مریم/8)
1- شاهین: ... و زن من نازاست و من بر اثر سالخوردگی ناتوان شدهام.
2- صفارزاده: ... در حالى كه زنم نازاست و من از شدّت پيرى فرتوت شدهام؟
3- مجتبوی: ... و حال آنكه زنم نازاست و من از پيرى به فرتوتى رسيدهام؟
4- معزّی: ... و بوده است زنم نازا و به درست رسيدهام از پيرى خشكيدگى را.
5- فولادوند: ... حال آنكه زنم نازاست و من از سالخوردگى ناتوان شدهام؟
نقد: در آیه فوق روش (قد + ماضی فعل مورد نظر) به کار رفته است، و هر گاه چنین روشی در جمله عربی به کار رود، در ترجمه فعل ماضی به زبان فارسی ميبایست از فعل ماضی نقلی استفاده نمود. (همان،/ 179) این نکته در تمامي ترجمههای فوق لحاظ شده است. چه، در ترجمه (قَدْ بَلَغْتُ )از فعل ماضی نقلی استفاده نمودهاند.
(... وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُم...)(بقره/214)
1- شاهین: ... و هنوز نمونه (احوال) آنان که پیش از شما بگذشتند (و رفتند) به شما نرسید...
2- صفارزاده: ... بىآنكه مانند گذشتگان در حوادث و رنجها آزموده شويد؟...
3- مجتبوی: ... و حال آنكه هنوز داستان آنان- خبر دردها و رنجهاى آنها- كه پيش از شما بگذشتند به شما نرسيده است؟...
4- معزّی: ... و هنوز نيامده است شما را نمونه آنان كه پيش از شما بودند...
5- فولادوند: ... وحال آنكه هنوز مانند آنچه بر [سرِ] پيشينيان شما آمد، بر [سرِ] شما نيامده است؟...
نقد: در آیه بالا روش (لمّا + فعل مضارع) به کار رفته است، كه كاربرد اين روش در جمله عربی ميطلبد در ترجمه فعل مضارع به زبان فارسی از فعل ماضی نقلی منفی استفاده نمود. (همان،/ 179) این نکته در ترجمه شاهین لحاظ نشده است و در ترجمه (لَمَّا يَأْتِكُمْ )،از فعل ماضی ساده منفی «نرسید» استفاده نموده است که مطابق قواعد ساختار زبانی دو زبان نميباشد. اما از میان مترجمان دیگر، آقایان معزّی، مجتبوی و فولادوند توانستهاند فعل(لَمَّا يَأْتِكُمْ )را از نظر زمانی به صورت ماضی نقلی منفی «نیامده است» و «نرسیده است» ترجمه کنند که بیانگر توجه آنان به ساختار زبان عربی و فارسی ميباشد.
(... وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ يَعْلَمَ الصَّابِرِين)(آل عمران/142)
1- شاهین: ... و خداوند کسانی از شما را که جهاد کردهاند و شکیبایان را هنوز نشناخته است.
2- صفارزاده: ... پيش از آنكه خداوند مجاهدان راه دين و شكيبايان شما را معلوم بدارد.
3- مجتبوی: ... و حال آنكه هنوز خدا كسانى از شما را كه جهاد كردند و شكيبايان- پايداران- را معلوم نكرده است؟
4- معزّی: ... و هنوز ندانسته است خدا آنان را كه كوشيدند جهاد كردند از شما و نشناخته است بردباران را.
5- فولادوند: ... بىآنكه خداوند جهادگران و شكيبايان شما را معلوم بدارد؟
نقد: در آیه بالا روش (لمّا + فعل مضارع) به کار رفته است، كه هر گاه چنین روشی در جمله عربی به کار رود، در ترجمه فعل ماضی به زبان فارسی ميبایست از فعل ماضی نقلی منفی استفاده نمود. (همان،/ 179) این نکته در ترجمه شاهین، مجتبوی و معزّی لحاظ شده است و در ترجمه(لَمَّا يَعْلَمِ)، از فعل ماضی نقلی منفی «نشناخته است» استفاده نمودهاند. امّا خانم صفارزاده و آقای فولادوند آن را به صورت مضارع ترجمه کردهاند که صحیح نميباشد.
(بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُه...)(یونس/39)
1- شاهین: (نه) بلکه چیزی را دروغ پنداشتند که به علم آن احاطهای ندارند و هنوز تأویل آن بر ایشان نیامده است...
2- صفارزاده: امّا اينها چيزى را كه بدان علم ندارند و تأويل و تفسير آن برايشان ميسّر نشده، دروغ مىپندارند...
3- مجتبوی: بلكه آنچه را كه به دانش آن نرسيدند و هنوز تأويل آن- سرانجام كارشان و وقت كيفرشان- بديشان نيامده دروغ پنداشتند...
4- معزّی: بلكه دروغ پنداشتند آنچه را فرا نگرفتند به دانش آن و هنوز نرسيده است بديشان تأويلش...
5- فولادوند: بلكه چيزى را دروغ شمردند كه به علم آن احاطه نداشتند و هنوز تأويل آن برايشان نيامده است...
نقد: در آیه فوق روش (لمّا + فعل مضارع) به کار رفته است، كه هر گاه چنین روشی در جمله عربی به کار رود، در ترجمه فعل ماضی به زبان فارسی ميبایست از فعل ماضی نقلی منفی استفاده نمود.(همان،/ 179) این نکته در ترجمه شاهین، معزّی و فولادوند لحاظ شده است. از اين رو در ترجمه(لَمَّا يَأْتِهِم)، از فعل ماضی نقلی منفی استفاده نمودهاند. اما در ترجمه صفارزاده و مجتبوی به صورت ماضی ساده انعکاس پیدا کرده که از دقّت کمتری بهرهمند است.
1. ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، چاپ سوم، بیروت، انتشارات دار صادر، 1414ق.
2. احمدی گیوی، حسن؛ دستور زبان فارسی، تهران، نشر قطره، 1384ش.
3. دعاس، قاسم؛ اعراب القرآن الکریم، چاپ اول، دمشق، دارالمنیر، 1425ق.
4. درویش، محیی الدین؛ اعراب القرآن و بیانه، چاپ چهارم، سوریه، دار الارشاد، 1415ق.
5. شکیب انصاری، محمود؛ فن الترجمه بین اللغتین العربیة و الفارسی، چاپ اول، اهواز، دانشگاه شهید چمران، 1381ش.
6. صافی، محمود؛ الجدول في إعراب القرآن، چاپ چهارم، بیروت، دارالرشید، 1418ق.
7. فاتحی نژاد، عنایت الله؛ در آمدی بر مبانی ترجمه، چاپ اول، تهران، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی آیه، 1380ش.
8. معروف، یحیی؛ فن ترجمه، چاپ ششم، تهران، انتشارات سمت، 1386ش.